تو یه دنیای موازی الان یک اجلاس بینالمللی تشکیل شده برای حفظ زمین و اینکه چطور با گرمتر شدن زمین مقابله کنیم. همه کشورها شرکت میکنند. تو سالنها که همدیگه رو میبیینن دست میدن و روبوسی میکنن. یکیشون میگه: راستی تشریف بیارین کشور ما! با خانوم بچهها! اون یکی جواب میده: ای بابا ما که زیاد مزاحم شدیم حالا دیگه نوبت شماست. بعد میخندن و دست میندازن دور گردن هم و سلفی میگیرن. بعدم میفرستنش تو گروه سران همه کشورها و نخست وزیر یک کشور دیگه میگه ای بابا حالا یک بار ما نبودیم نیگا چه خوش گذشته! اون یکی میاد کامنت میده که راستی جلسه بعدی پایه باشین همه بیاین اینجا. خوب موقعیه آخه.
همه با هم حرف میزنن. یک عالمه «رضا از خانهی سبز انگار ریختن» اون وسط که میگه: «اصلا چه معنی میده آدم حرف نزنه؟!». تصمیمهای مهمِ خوب میگیرن. خبرگزاریها اخبار میگن که وزیر خارجه فلانجا بر تشدید رفت و آمدها تاکید کرده نه کاهش تنشها. ٰوزیر داخلهی یکجا دیگه هم زنگ زده به همتای یک کشور دیگه چون شب قبل عروسی دختر وزیر داخله بوده. شبکهی دیگه هم برد با افتدار تیم والیبال رو تبریک میگه.
هواپیماها تو آسمون تاب میخورن، بلند میشن و راحت میشینن. بارون میاد، برف میاد. سال نو میشه. بهار میشه. تابستونا گرم میشه. زمستونا سرد میشه. پرتقال میره گیلاس میاد. زردآلو میره انار میاد. آلبوم قربانی و همایون با شماعیزاده در میاد. یک ریتم آهنگ دم عیدی تو بک گراند همه تصویرها هست.
منم به مرتضی میگیم راستی شب بریم مسجد شریف؟ میگه که بریم آخه فاطمیه شروع شده. تو مسجد زل میزنم به بخاری که از استکانهای چای بلند میشه و فکر میکنم عه نیگا کن تو رو خدا هشت سال گذاشت از اولین بارش. همه چی آرومه. دانشجوها درس میخونن، آدمها تلاش میکنن، شبها دوستامون میان مهمونی با هم دیگه میخندیم، کالری غذاهامون رو میشمریم که چاق نشیم، دنبال کار بهتر میگردیم که بهتر زندگی کنیم، حواسمون هست به همه چیز.
////////////////////
چی میشد مگه؟
عید مردماس، دیب گله داره؟ دنیا مال ماس، دیب گله داره؟ سفیدی پادشاس، دیب گله داره؟ سیاهی رو، دیب گله داره؟
درباره این سایت